با بارش اولین دانههای برف، حال و هوای شهر دگرگون شد، اما این سرمای دلانگیز زمستانی مانع از آن نشد که شهروند خبرنگار ما راهی نمایشگاه گردشگری و صنایع دستی نشود. او با نگاهی کنجکاو و دوربینی در دست، میان غرفههای پر زرق و برق سفر و هنر قدم زد تا از نزدیک شاهد تکاپوی این رویداد فرهنگی و اقتصادی در روزی برفی باشد و روایت خود را از این تجربه برای شما بازگو کند.
روز پنجشنبه وقتی به محل برگزاری نمایشگاه گردشگری و صنایع دستی رسیدم، اولین چیزی که توجهم را جلب کرد، برف سفید و نرمی بود که محوطه را پوشانده بود. گویی نمایشگاه نه فقط فرصتی برای آشنایی با فرهنگها و صنایع محلی، بلکه بهانهای برای لذت بردن از زمستان هم شده بود.
غرفهها با هنر دست هنرمندان محلی تزیین شده بودند؛ از سفال و منبتکاری گرفته تا پارچهبافی و گلیمهای رنگارنگ. اما چیزی که این نمایشگاه را امسال خاصتر کرده بود، همین حالوهوای زمستانی بود. خانوادهها با لباسهای گرم، لیوانهای داغ دمنوش در دست، با حوصله از غرفهها بازدید میکردند.
یکی از فروشندگان گفت: «برف هم برکت است، هم زیبایی. امسال مردم بیشتر وقت میگذارند، بیشتر عکس میگیرند، بیشتر هم خرید میکنند.»
در کنار همه زیباییها، چند نکته هم به چشم آمد؛ مثل کمبود فضای سرپوشیده برای استراحت بازدیدکنندگان، یا لزوم رسیدگی بهتر به مسیرهای برفی برای جلوگیری از لغزش.
اما در مجموع، این نمایشگاه بار دیگر ثابت کرد که گردشگری و صنایع دستی، فقط تجارت نیستند؛ بلکه بخشی از هویت ما هستند. و چه چیزی بهتر از زمستان که این هویت را گرم و زنده نگه دارد؟
بهعنوان یک شهروند خبرنگار، حضور در این نمایشگاه برایم فرصتی بود تا ایران را از دریچه دستسازهها و لبخندهای مردمش دوباره ببینم؛ این بار در دل برف و سرما، با دلی گرم.